آیا تا به حال به مولفههایی که باعث میشود به یک کسب و کار کلیدواژه استارتاپ را نسبت دهیم، فکر کردهاید؟ تعاریف گوناگونی که از یک استارتاپ شده است عبارتند از:
۱- اتحادیه کسبوکارهای کوچک امریکا (USSBA)، کسب و کارهای تکنولوژی محور و با پتانیسل رشد بالا را استارتاپ مینامد.
۲- استیو بلنک از بزرگترین کارافرینان نسل اول سیلیکون ولی، استارتاپ را کسب و کار قابل تکرار و مقیاسپذیر میداند.
۳- اریک ریس نویسنده کتاب نوپای ناب استارتاپ را نهادی میداند که یک محصول یا خدمت با ابهام بسیار بالا در اختیار دارد.
تمام این تعاریف به نحوی بر این موارد به عنوان مشخصههای استارتاپ ها تأکید میکنند:
یک تفاوت اصلی میان یک کسبوکار موفق و یک استارتاپ موفق، تفاوت میان نمودارهای هزینه درآمد است. دلیل اصلی این موضوع مقیاسپذیری بالای استارتاپ ها نسبت به بسیاری از کسبوکارهاست. کسبوکارهای سنتی زودتر از آنچه فکر میکنید با مشکل توسعه روبهرو میشوند. برای فهم این موضوع کافیاست قابلیت مقیاسپذیری فیسبوک را با یک سوپر مارکت مقایسه کنید.
یک نکته بسیار مهم در ارتباط با استارتاپ ها این است که معمولا بر پایه یک فناوری ایجاد میشوند. هر فناوری یک چرخه عمر دارد که چرخه عمر استارتاپ را شدیدا تحت تاثیر قرار میدهد. پس فناوری اصلی کسبوکارتان را درست انتخاب کنید. استارتاپی را موفق مینامند که تا ۵ سال بعد از تشکیل هنوز در میدان رقابت زنده است. اما نکته اینجاست که کمتر از ۲ درصد استارتاپها به این موفقیت بزرگ دست پیدا میکنند. انتخاب فناوری اصلی کارتان، یعنی انتخاب ماندن یا رفتن!